پسر عزیزمن،
میوه باغ زندگی مامان و بابا
با اومدنت به زندگیمون همه چیز قشنگ و دوست داشتنی شد، تو زیبایی رو به ما هدیه دادی. تو بهترین بهانه برای زنده بودن و زندگی کردن مامانی و بابایی هستی.آبتین قشنگم ، امیدوارم وقتی بزرگ شدی با خوندن مطالب این وبلاگ بدونی ما چه قدر دوست داشتیم و داریم. خیلی برامون عزیزی...
وقتی آبتین سلفی میگیره.....
قربونش بره مامانش.... فدای خندهات عزیزکم.... ...
نویسنده :
مامان و بابای آبتین
11:56
سفره افطار
دلتنگی های مادرانه
مامان این روزا خیلی دلتنگت میشه. دوست دارم عزیزم... زندگی با بودن تو برام معنی دیگری پیدا کرده..... گاهی من دلتنگ درآغوش گرفتنت میشوم .... گاهی من دلتنگ لالایی خواندن برایت میشوم گاهی من میفهمم که تو بیشتر ازاین مادر نیاز داری وگاهی تو شکوه میکنی از مادریه کمه من ... من و بابایی خیلی خیلی دوست داریم...
نویسنده :
مامان و بابای آبتین
11:42
این روزها
چند وقتی است برات چیزی ننوشتم. بزار به حساب مشغله و کارمند شدن مامانت عزیزکم اما بدون که من به خاطر وجود تو نفس میکشم و لحظه لحظه زندگیم به خاطر داشتنت خدا رو شکر میکنم. شکر که هستی و به زندگی ما امید بخشیدی.. شکر برای شادی های بی دلیل و خنده های گاه و بی گاه کودکانت...
نویسنده :
مامان و بابای آبتین
20:43
شب یلدا
و یلدا را میشنوی؟انتهای خیابان آذر ... باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ... قراری طولانی به بلندای یک شب.... شب عشق بازی برگ و برف... پاییز چمدان به دست ایستاده .... عزم رفتن دارد.... ..آسمان بغض میکند ...میبارد...خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست ..دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد .... آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان میدوزد ..دستی تکان میدهد ......قدمی برمیدارد سنگین و سرد کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز... و....تمام میشود ... پاییز ای آبستن روزهای عاشقی ...رفتنت به خیر ..سفرت بی خطر پلدات مبارک عزیزم ...
نویسنده :
مامان و بابای آبتین
16:27
تولد دو سالگی گل پسر
سلام عزیز مامان، تولدت مبارک صد نه هزار ساله بشی مموشک من ...
نویسنده :
مامان و بابای آبتین
16:19
پسرخاله ها
اینم از گل پسر من و پسرخالش ...
نویسنده :
مامان و بابای آبتین
15:14
عوارض واکسن ۱۸ ماهگی
گل پسرم برای واکسن ۱۸ ماهگیش خیلی اذیت شد. تب کرد گریه کرد.... الهی مامان دورت بگره ...
نویسنده :
مامان و بابای آبتین
14:57